جدول جو
جدول جو

معنی حاشیه نویس - جستجوی لغت در جدول جو

حاشیه نویس
کسی که بر کتابی حاشیه می نویسد
تصویری از حاشیه نویس
تصویر حاشیه نویس
فرهنگ فارسی عمید
حاشیه نویس
(رَهْ وَ)
محشی. نویسندۀ حواشی. رجوع به حاشیه نویسی شود
لغت نامه دهخدا
حاشیه نویس
محشی، نویسنده حواشی
تصویری از حاشیه نویس
تصویر حاشیه نویس
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از حاشیه نشین
تصویر حاشیه نشین
کناره نشین، کسی که کنار مجلس می نشیند
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ماشین نویس
تصویر ماشین نویس
کسی که مطالب را با ماشین تحریر تایپ می کند
فرهنگ فارسی عمید
(یَ / یِ نِ)
تحشیه. نوشتن حواشی. گویند تعلیقه بحواشی کتب معقوله و فلسفه گفته شود، و حاشیه برای جز آن باشد. چه حاشیه از حشو و بمعنی زائد است و اهل فلسفه از اطلاق این نام بتعلیقات خود ابا دارند. و از آنجا که حاشیه نویسی بر کتب و اظهار نظر در تألیف دیگران آسانتر از تألیف است از قدیم عمومیت بسیار یافته است. و لیکن پیش از مأئه دهم اندکی محدودتر بوده، و حاشیه نویسان فقط بتوضیح برخی عبارات مغلق اکتفا میکردند، و حاشیه های این دوره ها عموماً واضح و روشنتر از متن میباشد، برعکس در دورۀ صفوی و قاجاریه که میتوان آن رادورۀ حاشیه نویسی نامید عده حاشیه ها بسیار است و عبارات حاشیه از متن مغلق تر و پیچیده تر شده است، و هرقدر در تاریخ پیش آییم این خاصیت آشکارتر گردد حواشیی که در این دوره نوشته شده بر سه قسم است: 1- حاشیه بر کتب ادبی و بخصوص کتابهای درسی، که تعداد زیادی حواشی بر آنها تعلیق شده، و این حواشی بیشتر جنبۀشرح و توضیح و تعلیل و استدلالات بیجا بنفع نویسندۀ متن کتاب است و کمتر به انتقاد صحیح پرداخته اند. 2 -حواشی بر کتب دینی و آنها یا شامل مسائل اصولی و کلامی است و یا مسائل عملی و فروع دین است. حواشی اصولی و کلامی بیشتر مشتمل بر توضیحات و استدلالات عقلی برای ماتن است نه اظهار عقیده، و کتب ردود و معارضات را کمتر بصورت حاشیه می نوشتند بلکه آنها را مستقلاً تألیف می کردند، و در آنها بدون توجه بغث و سمین کلام طرف را ابطال میکردند. و بیشتر حواشی کتب فروع دین و مسائل عملی مختصر و فتوائی است که مجتهدان استنباطات خود را در احکام مذهبی بدان وسیله اظهار کنند. و این حاشیه برای مدت زندگانی نویسندۀ آن، که مرجع تقلید است مورد استفاده، و پس از او بکلی بی ارزش است. در این حواشی مفتی یا محشی دلیل خود را ذکر نکند و فقط به رأی و فتوی اکتفا ورزد و از زمانی که صنعت چاپ رائج شده مفتیان و مراجع تقلید به جای اینکه این حاشیه ها را در کنارۀ صفحات رساله های عملیه اسلاف خود نویسند، آنها را بصورت غلطنامه، مانند یک کتابچۀ جداگانه چاپ می کنند. 3- حاشیه های کتب معقول. چون در اواخرعهد تیموری نهضتی مختصر در افکار فلسفی و عرفانی آغاز شد، و دانشمندان تا اندازه ای حق اظهار نظر در این مطالب را داشتند، در دورۀ حاشیه نویسی بدین مسائل بیشتر توجه میشد چنانکه مؤلفی رسالۀ فلسفی مینوشت وآن رساله در زمان حیات مؤلف مورد حاشیه نویسی قرار میگرفت بطوریکه خود یا طرفداران او مجبور میشدند بر آن حواشی، حاشیه نویسند و چه بسا حاشیه ها که در درجات بعد بعنوان ’محاکمات’ میان دوحاشیۀ سابق نوشته میشد. برای مثال بتجرید خواجه طوسی (متوفی 672 هجری قمری) را می بینیم که قوشچی (متوفی 879) آن را شرح کرده، و ملا جلال دوانی (متوفی 907 هجری قمری) اول آن را حاشیه نوشته و بحاشیۀ قدیمۀ دوانیه معروف است و چون کسانی بر آن حاشیه نوشتند دوانی دوباره حاشیه ای بعنوان حاشیۀ جدید نوشته و برای مرتبۀ سوم نیز حاشیه ای بعنوان حاشیۀ اخیره یا حاشیۀ أجدّ بر آن کتاب نوشت و پس از فوت او غیاث الدین منصور دشتکی (متوفی 948 هجری قمری) مکرراً حاشیه ها بر حاشیه های دوانی نوشته است. و همچنین دوانی (متوفی 907) حاشیه ای بر تهذیب المنطق تفتازانی (متوفی 792 هجری قمری) نوشته و ابوالفتح شریفی (متوفی 976 هجری قمری) حاشیه ای بر حاشیۀ دوانی نوشته و غیاث الدین نامی حاشیه ای بر حاشیه شریفی نوشته و شیروانی (متوفی 1098 هجری قمری) حاشیه ای بر حاشیه غیاثی نوشته است. این حاشیه ها برخی مدون و بصورت کتاب مستقل درآمده و برخی بهمان گونه در کنار صفحات کتاب محشی علیه باقی مانده است. (الذریعه ج 6 ص 7 و 8)
لغت نامه دهخدا
(خُ نَ)
نویسنده با ماشین تحریر. آنکه بوسیلۀ ماشین تحریر، مطالب را نویسد
لغت نامه دهخدا
(رَهْ وَ)
آنکه درحاشیۀ مجلس نشیند. حاضری در مجلس که بکاری نیست.
- امثال:
حاشیه نشین دلش فراخ است (یا گشاد است) ، یعنی چون سود و زیانی در امرندارد هرچه بیشتر و بهتر و پر خرج تر را رأی دهد، نظیر: از کیسه خلیفه می بخشد:
خرج که از کیسۀ مهمان بود
حاتم طائی شدن آسان بود
لغت نامه دهخدا
تصویری از حاشیه نشین
تصویر حاشیه نشین
کناره نشین کسی که در کنار مجلس نشیند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ماشین نویس
تصویر ماشین نویس
نویسگر آنکه بوسیله ماشین تحریر مطالب را نویسد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از حاشیه نشین
تصویر حاشیه نشین
((~. نِ))
آن که در فعالیت گروهی شرکت نمی کند، آن که در حاشیه شهر سکونت دارد، کسی که در کنار مجلس نشیند
فرهنگ فارسی معین
((نِ))
کسی که (معمولاً در اداره ها یا مؤسسه ها) نوشته ها را به وسیله ماشین تحریر ماشین می کند
فرهنگ فارسی معین
کناره نشین
متضاد: صدرنشین، حومه نشین، مهاجرنشین، حلبی آبادی
فرهنگ واژه مترادف متضاد
تصویری از ماشین نویس
تصویر ماشین نویس
كاتبٌ
دیکشنری فارسی به عربی
تصویری از ماشین نویس
تصویر ماشین نویس
Typist
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از ماشین نویس
تصویر ماشین نویس
dactylographe
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از ماشین نویس
تصویر ماشین نویس
машинистка
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از ماشین نویس
تصویر ماشین نویس
mpiga chapa
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تصویری از ماشین نویس
تصویر ماشین نویس
digitador
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از ماشین نویس
تصویر ماشین نویس
مشین نویس
دیکشنری فارسی به اردو
تصویری از ماشین نویس
تصویر ماشین نویس
พนักงานพิมพ์ดีด
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از ماشین نویس
تصویر ماشین نویس
כַּתָּבָן
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از ماشین نویس
تصویر ماشین نویس
タイピスト
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از ماشین نویس
تصویر ماشین نویس
打字员
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از ماشین نویس
تصویر ماشین نویس
타이피스트
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از ماشین نویس
تصویر ماشین نویس
друкарка
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از ماشین نویس
تصویر ماشین نویس
daktilograf
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
تصویری از ماشین نویس
تصویر ماشین نویس
juru ketik
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از ماشین نویس
تصویر ماشین نویس
টাইপিস্ট
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصویری از ماشین نویس
تصویر ماشین نویس
टाइपिस्ट
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از ماشین نویس
تصویر ماشین نویس
dattilografo
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از ماشین نویس
تصویر ماشین نویس
maszynistka
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از ماشین نویس
تصویر ماشین نویس
Schreibkraft
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از ماشین نویس
تصویر ماشین نویس
typist
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از ماشین نویس
تصویر ماشین نویس
mecanógrafo
دیکشنری فارسی به اسپانیایی